139 روزگی گل پسرم
یوهووووووووووووووووووووووووووووووووو.. امیر علی جونم امروز اولین غلت رو زدی...من گذاشته بودمت رو تشک رو مین..رفتم لباستو بیارم اومدم دیدم دمر شدی آ قربونش بشم.. کلی جیغ ویغ کردم و قربون صدقت رفتم ..تو هم میخندیدی و گاهی نگام میکردی و سرتو پایین مینداختی..قربون فروتنی و تواضعت بشمممممممممم منننننننن..بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسس دیروز با بابایی برا تخت پارک خریدیم ..اونقد خوشمله..وقتی توش میخابی مثل پادشاها میشی بس که لم میدی و دست و پاتو گله گشاد باز میکنی اونقد ذوق زده و خوشحالم بابایی هم همینطوره..آخه ما هی نگران بودیم مبادا از رو ننو غلت بخوری و بیوفتی خدا نکرده..حتی شبا یهو...